حامد محمدی

حامد محمدی
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نویسنده حامد محمدی» ثبت شده است

بسم له

در این 34 سالی که از عمر پر برکت انقلاب اسلامی میگذرد ، همیشه شاهد فراز و فرود های زیاد در عرصه های مختلف فرهنگی و سیاسی و ریزش ها و رویش ها در شخصیت های بارز انقلابی بوده ایم .

همیشه در تاریخ اسلام کسانی بوده اند که عمری در خدمت اسلام بوده اند و برای رشد و اعتلای آن زحمت کشیده اند ولی در اثر کج بینی و یا کج فهمی و شاید عوامل دیگر از آن فاصله گرفته و حتی به پرتگاه تاریخ نیز سقوط کرده اند.

در اینجا می خواهم به بررسی رفتار و اعمال یک شخصیت بارز انقلابی و سیاسی بپردازم ، کسی که چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب از چهره های شاخص و تاثیر گذار بوده است ، و چه شده که این گونه در بعضی محافل راجع به آن شخصیت صحبت می شود.

ایشان کسی نیست جز آیت الله هاشمی بهرمانی (رفسنجانی)

سوال اساسی برخی این است که چرا شخص ایشان با این همه مواضع ضد و نقیض و بعضا دردناک و خودخواهانه اخیر هنوز ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را بر عهده دارد و هنوز جزو چند شخصیت تاثیر گذار در انقلاب می باشد!

در ابتدا می خواهم به چند نکته اشاره کنم تا به جواب این سوال برسیم

شخص آقای هاشمی قبل از انقلاب همانند دیگر افراد برای به ثمر رسیدن این انقلاب زحمات زیادی کشیده اند والبته ثمرات آن را در قالب وظیفه هایی خطیر در بعد از انقلاب می شود دید:

وظیفه هایی همچون عضویت در حزب جمهوری اسلامی ، سرپرستی وزارت کشور ، ریاست مجلس شورای اسلامی ، امام جمعه موقت تهران ، جانشینی فرماندهی کل قوا ، نیابت و پس از آن ریاست مجلس خبرگان رهبری ، ریاست شورای عالی امنیت ملی ، ریاست شورای عالی انقلاب فرهنگی  و ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام .

به نظر می آید از زمانی که وظیفه خطیر ریاست در عرصه های گوناگون را داشته اند ، دیگر کمتر به کمتر از آن فکر کرده اند!



البته مواقعی هم پیش می آمد که بدلیل توانایی بالای ایشان و یا نداشتن نخبه در این عرصه شاهد انجام چند وظیفه ! به طور همزمان توسط شخص ایشان بوده ایم تا جایی که از آقای الهام در مورد شغل های همزمان وزیاد ایشان سوال کردند اینگونه پاسخ دادند:

مجلس خبرگان، از ابتدا که تأسیس شد، همین وضعیت را داشت. یعنی اعضای مجلس خبرگان، در نهاد دیگری نیز عضویت داشتند و اکنون نیز همین وضعیت را دارند.

اما درخصوص شخص آقای هاشمی، در دوره ای وضعیت بدتر بود. یعنی آقای هاشمی رفسنجانی هم رییس‌جمهور و هم رییس مجمع تشخیص مصلحت بود.

الهام گفت: گاهی پیش می‌آمد که موضوعی را اصلاً‌به مجلس نمی بردند و مستقیم به مجمع می رفت و تصویب می کردند؛ بدون اینکه اختلافی بین مجلس و شورای نگهبان پیش بیاید.

وزیر دادگستری خاطر نشان کرد: مثلاً در مورد خسارت تأخیر تأدیه مربوط به بانکها، مجمع تشخیص مصلحت نظام آن را در سال 1372 تصویب کرد. در حالی که فقها، خسارت تاخیر تأدیه را حرام و ربا می دانستند، آن را به مجمع برد و تصویب کرد.

وی اضافه کرد: قانون توسعه صلاحیت سازمان قضایی نیروهای مسلح نیز در سال 73 مستقیماً به مجمع تشخیص مصلحت نظام رفت. قانون تشدید مبارزه با ارتشا، اختلاس و کلاهبرداری نیز اگرچه سابقه ای در مجلس شورای اسلامی داشت اما بعد از مدت‌ها آن را هم آقای هاشمی مستقیم به مجمع تشخیص مصلحت فرستاد و مجمع تصویب کرد.

به قول دوستی که می فرمود ایشان از استوانه های نظام هستند و به حق که راست می گفت ولی اکنون ما بچه های نسل سومی شاهد آن هستیم که از آن هاشمی دیروز چیزی نمانده و اکنون شاهد هاشمی جدید و متفاوت هستیم ؛ به راستی چه چیزی باعث شده که اینچنین تغییر نگرشی در ایشان بوجود بیاید آیا یکدفعه اینطور شده و یا به تدریج!

مواضع گوناگون و سکوت هایی که حتی داد بچه حزب اللهی را هم در آورده ، مواضعی همچون اینکه در برابر قانون و پسر ، پسر را برگزیند و در برابر قانون و مردم با دوست قدیمی سکوت کند و یا اینکه در جلسه ای که در 8 بهمن با اصحاب رسانه که اکثرا تریبون دولت وحدت ملی هستند و قتی کسی اینگونه نطق می کند ایشان سکوت می کند و یا شاید در دل تحسین !

یکی از سخنرانان که روحانی هم بود خطاب به هاشمی گفت: اگر یک مجتهد سیاسی در مملکت باشد؛ آن شما هستید.! شما عزیزتر از همیشه‌اید... آن آبرویی که به دست آورده‌اید اگر در جایی باید خرج شود؛ همینجاست... آنها هرچقدر می‌بایست شما را بزنند، زده‌اند. آن از نحوه برخورد با خانواده، آنهم از برخورد با خود شما... در تلویزیون هم که واژه انتخابات آزاد را که شما گفته‌اید در کنار ولیعهد قرار می‌دهند.

امروز روحانیت سیاسی کشور در یک جمع قلیل خلاصه می‌شود. آن 5، 6 نفر بیایند یک مجمع تشکیل بدهند. آقای خاتمی، آقای سیدحسن خمینی، آقای ناطق، آقای عبدالله نوری، جنابعالی و آقای روحانی. اینها باید اعلام کنند که در انتخابات شرکت می‌کنیم و از بین ما یکی می‌آید.

البته کارهایی هم در قبل از این انجام داده اند که برای ایشان افتخار و برای ما مایه سرشکستگی مثل اینکه در کنفراس تبلیغاتی انتخابات سال 84 به این که باعث پذیرفتن قطعنامه شده بودند افتخار می کردند !

و حالا هم که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری 92 بحث انتخابات آزاد را مطرح کرده اند که باعث شد داد امام جمعه ی تهران در بیاید و تعبیر گردن کلفت را به کار ببرد!

به نظر می آید تمام این رفتار هایی که اینگونه از آیت الله سر میزند به خاطر یک مشکل جزیی ایشان باشد .

مشکل جزیی که باعث خطاهای بزرگ و بعضا جبران ناپذیر شده است وآن چیزی نیست جز دیدی مادی گرایانه و دنیا گرایی که شاید در ایشان رسوخ کرده . البته همه ی تقصیر می تونه از خودشان نباشه به این دلیل که قبل از انقلاب هم از خانواده های توانمدند بوده و هم اکنون نیز هستند! و احتمالا نا کنون طعم فقر را نچشیده باشند نه خود و نه فرزندان آیت الله ؛ مگر حضرت امام (ره) نفرمودند : تنها کسانی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند!

کسی که درد محرومیت را حس نکرده چه تضمینی دارد که تا آخر خط از قطار انقلاب پیاده نشه ! و جلوی امامش نایستد .

همان چیزی که به خاطرش طللحه و زبیر جلوی امام ایستادند ، زبیری که زمانی میخواستند از حضرت علی (ع) بیعت بگیرند و به در خانه اش آمده بودند شمشیر نیمه در نیام و چشمش به گوشه چشم مولایش بود و به خاطر همان دید دنیاگرایانه و مادی که داشت با عث شد چند سال بعد جلوی امامش شمشیر بکشد ، مگر زبیر آن یار با وفا توانست تا آخر در رکاب امامش بماند که انتظار داشته باشیم امثال آقای بهرمانی بمانند!

و شاید به خاطر همین مواضع بود که حضرت امام خامنه ای تریبون نماز جمعه را از ایشان گرفتند و اعضای مجلس خبرگان او را از صندلی بالا به پایین آوردند .

لیکن به نظر می آید براساس دید حضرت امام خامنه ای که جذب حداکثری و دفع حداقلی و اقتضاعات ولایتی ایشان است که تا وقتی این آقا علیه نظام و رودر روی آن نایستاده سعی در حفظ او و جلوگیری از سقوطش می کنند ، همانطور که این همه فرصت برای فتنه گران سال 88 مهیا نمودند و با آنان مدارا کردند ولی آنها خود نخواسته از نجات یافتگان باشند .

و در پاسخ سوال اول می شود اینگونه گفت که ریاست بر مجمع تشخیص مصلحت نظام میتواند پیچ تنظیم فشار این آقا برای جلوگیری از طغیان و یا نخ باریکی در جهت ارتباط با انقلاب اسلامی دانست که نباید گذاشت از صف مجاهدان دیرین جدا شده و به ورطه ی سقوط کشیده شود.

در آخر باید دانست که ما ولی فقیه و رهبر داریم هیچ گاه نه خواسته و نه باید از ایشان جلو بزنیم و با تصمیمات افراطی ایجاد زحمت کنیم و تا زمانی که مقام معظم رهبری ایشان را خطر نداسته و سعی در حفظشان دارد ما هم مطیع و فرمانبردار رهبریم و با نقد های سازنده سعی در حفظ ایشان می کنیم

 

والعاقبة للمتقین ...
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۷:۵۴
مح مد