حامد محمدی

حامد محمدی
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

حسن روحانی :

واقعا باید برای وضع نا امن فرهنگی کشور غصه خورد

چرا باید مسئولین هر کار اشتباهی را به روحانیت و امام دوازدهم ربط دهند

صندای شجریان بسیار زیباست ولی ما بهتر از او هم داریم

عارف :

تاثیر صدای شجریان بر هیچ کس پوشیده نیست و چه روزه دارانی که با صدای او روزه خود را باز نکردند.



امام خامنه ای :


 البته این نکته‌یى که عرض کردم، شامل دعاهایى که بعد از اذان صبح خوانده مى‌شود، یا دعاى روزها - که قبلاً خوانده مى‌شد و الان مدتى است آن را قطع کرده‌اند و ما هم گفتیم که قطع نکنند - نمى‌شود. اگر این دعاها را با سبک قرآن‌خوانىِ فارسى بخوانند - همین سبکى که در مسجدها مى‌خوانند - مطلوبتر است؛ آن آهنگهاى کشیده خیلى مناسب نیست. البته همین دیروز یا پریروز بود که دیدیم بعد از اذان دعایى با لحن عربى خوانده شد که خوب و دلنشین بود؛ اما اگر بخواهند آن را بِکِشند، چیز مطلوبى نخواهد شد. البته استثناهایى هم وجود دارد؛ مثلاً آن «ربّنا»هایى که شجریان خوانده و در ماه رمضان قبل از اذان مغرب مى‌گذارند، یک کار هنرى است؛ یک کار حالى نیست؛ مناسب نیست که بعد از اذان، کسى بخواهد آن‌طور چیزى را بگذارد؛ نه، بعد از اذان، به نظرم مى‌رسد که همین صداى معمولىِ مسجدىِ ما بهتر و مناسبتر باشد.

 ۱۳۷۰/۱۲/۱۳ در در دیدار اعضای گروه ویژه و گروه معارف اسلامی صدای جمهوری اسلامی ایران‌ 

 ( خط کش رهبری ! کدام یک از خطوط ، خط صافند ؟؟ )
۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۲ ، ۲۳:۲۶
مح مد

سید ناصر حسینی پور "نویسنده کتاب پایی که جا ماند" :

حق با «پسر شهید مطهری» بود
در «مسابقه دو»ی دروغ ما بازنده ایم
«پایی» که در میدان مین نمی لرزید
در«زمین آنها» می لغزد
تمام دارایی ما یک «پراید» است
هیچ «پول»داری ستادهایمان را نمی خرد
امروز از «شوتاور» پیام داده اند: «پول کپی» نداریم
«هاجر نویدی» در «قلعه رییسی» نگران ماست
« منوچهر اسماعیلی لیوسی » خودش را رسانده است دزفول رای دهد
جوانان «حلب» تقاضای شناسنامه ایرانی کرده اند
«بحرینی» ها کشتی اجاره کرده اند بیایند به کمک ما
شنیده اند از صدا و سیمای ما گفته شده:
«به شرطی یک ریال می دهیم که یک ریال سود کنیم»
«آرمیتا» نگران است
تقاضا داده است سنش را در شناسنامه اش بزرگتر بنویسند
«یزدان» تفنگش را فروخته است بیاید تهران
حضرت حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای دکتر تکنوکرات!
آیا در تبلتت تصویری از «احمدی روشن» هست
اگر جرات داشتید با او مسابقه می دادید
او در هر زمینی برنده است
«کلید»تان را هم امتحان کرده ایم
کلید شما قفل خانه هیچ «مستضعف»ی را باز نمی کند
کلید شما به درد قفلهای سوریه و بحرین هم نمی خورد
کلید شما فقط قفل های «کاخ سفید» را باز می کند
البته نگران نباشید
«اشتون» برای شما «ستاد مردمی» زده است؛ در قلب اروپا
«گوگوش» مسوول کمیته بانوان ستادتان شده
نگران «مجید شهریاری» هم نباشید
«خون» اش را شهرداری تهران در گوشه خیابان به خوبی شسته
شما همچنان به «دیپلمات» بودنتان افتخار کنید
ما هم به «انقلابی» بودنمان
و اینکه
روی «پای مصنوعی» مان نوشته شده
«ساخت ایران»!
راستی!
مسابقه با شما را نمی دانم
اما فکرش را بکنید
چه لذتی دارد یک «پدر» با «پسر»ش در یک پارک «مسابقه دو» بگذارد


http://velanet.ir/i/attachments/1/1370336924931468_large.jpg

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۲ ، ۱۴:۴۷
مح مد

وحید یامین پور در واکنش به مناظره اخیر انتخاباتی در صفحه ی گوگل پلاس خود نوشت:



فهم من از برنامه به اصطلاح مناظره ی کاندیداها:
ساختار مضحک و سوال برانگیز مناظره تلویزیونی که همه ی توان کارشناسی تلویزیون را زیر سوال برد، صدای برخی کاندیداها را درآورد و البته بقیه ی کاندیداها را به واکنش های فراکلامی وادار کرد:

اول: رضایی، عارف و روحانی روش پرخاش را در پیش گرفتند و تلاش کردند تمایز خود با دیگر کاندیداها را در واکنش های اعتراضی نشان دهند. آنها طبعاً بیش ازآنکه بدنبال اعلام اعتراض خود نسبت به ساختار مناظره ها باشند، بدنبال اعلام تمایز و فاصله ی خود با رسانه ی ملی به عنوان شاخص نهادهای حاکمیتی بودند. البته در این واکنش رضایی موفقتر از بقیه عمل کرد. رضایی در ادبیات و منش تلویزیونی اش نه تنها بدنبال اعلام تمایز و استقلالش از جریان های سیاسی است که حتی هر از گاهی از روش جمهوری اسلامی در تمام این سال ها هم فاصله میگیرد. تاکید بر اینکه او اقتصاد صد ساله ایران را مطالعه کرده و حذف مقطع انقلاب اسلامی به عنوان یک نقطه تاریخی متمایز در تحلیل هایش، از نکات قابل تامل در رفتار تلویزیونی رضایی است.

دوم: ولایتی و قالیباف به سرعت دریافتند که نمی توانند مانند سه نفر پیشین از رسانه ی ملی انتقاد کنند. آنها نمایندگان جریان محافظه کار بودند و طبعاً می بایست رفتاری نشان دهند که نه سیخ بسوزد و نه کباب. قالیباف و ولایتی به روشنی سعی کردند تمایزشان را در جدی گرفتن مباحث به رخ بکشند. قالیباف در تمام طول برنامه ی 4 ساعته لبخندش را روی صورتش حفظ کرد و با لحنی محکم و جدی به سوالات پاسخ داد. ولایتی هم سعی کرد به اعتراض ها بی تفاوت باشد و در پاسخگویی به سوالات از قالیباف عقب نماند. این دو حتی زمانی که واقعاً سوال‎ها، بی مبنا و کم اهمیت بود، بی‎نهایت جدی بودند و پاسخ‎های مفصل می‎دادند. این رفتار رسمی و اداری، استعاره‎ی شاگرد اول‎های کلاس را به ذهن متبادر می کرد.

سوم: حداد عادل با قدی خمیده و رفتاری نرم، مناظره را به بزمی دوستانه بدل کرده بود. او نه تنها اعتراضی نکرد که سعی کرد با مطایبه بقیه را هم به بزم خود دعوت کند. استناد او به برخی اشعار و خنده ها و مکث‎های بامزه‎اش کنتراست جالبی را با جدیت و خشکی اداری قالیباف و ولایتی درست کرده بود. او هر ازگاهی سری می‎چرخاند و با بغل دستی‎اش شوخی هم می‎کرد. حدادعادل ترفند عادی سازی را در آن شرایط انتخاب کرده بود. ترفندی که به شعارش هم می‎خورد.

چهارم: سعید جلیلی شاگرد بی‎حوصله ی کلاس بود. گاهی انگشتش را زیر چانه‎اش می‎زد و گاهی دست به سینه می نشست و با این رفتارهای فراکلامی آشکارا به همه می‎فهماند که نه حوصله ی این برنامه و این سوالات را دارد و نه حوصله ی رفتارهای اعتراضی را؛ رفتار فراکلامی سعید جلیلی و پاسخ‎های کوتاه و ازسر بی‎حوصلگی‎اش همان منش ضدرسانه ای او را بیاد می آورد. مخاطب احساس می‎کرد او کارهای مهمتری دارد که باید به آنها برسد و حالا تلویزیون با این شو بچه گانه مزاحمش شده است.

پنجم: درباره ی غرضی حرفی ندارم


//bayanbox.ir/id/27994413232642919?view

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۲ ، ۰۰:۲۸
مح مد

برای دریافت در سایز اصلی بر روی تصویر کلیک کنید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۲ ، ۱۸:۰۰
مح مد

سعید جلیلی، متولد سال ۱۳۴۴ در شهر مقدس مشهد (منطقه طلاب)؛ تحصیلاتش را تا مقطع دکتری علوم سیاسی از دانشگاه امام صادق علیه‌السلام به پایان رسانده و مسلط به زبان‌های عربی و انگلیسی است.

وی در زمان جنگ ایران و عراق به عنوان نیروی بسیجی بارها در جبهه‌های جنگ حضور یافت. جلیلی در دی‌ماه سال ۱۳۶۵دیده‌بان لشگر نصر خراسان بود که در عملیات کربلای ۵ از ناحیه پا مجروح شد و در بیمارستان صحرایی منطقه شلمچه به دلیل فقدان امکانات و وضعیت اورژانسی پای راست خود را از دست داد.

جلیلی پس از آن در واحد تدارکات لشکر به خدمت پرداخت.

وی در سال ۶۸ به وزارت امور خارجه رفت و پس از یک دوره ۲ ساله، ریاست اداره بازرسی وزارت خارجه را بر عهده گرفت.

مناصب ایشان در وزارت امور خارجه عبارتند از:

۱۳۷۰: رئیس اداره بازرسی وزارت خارجه
۱۳۷۶: معاون اداره اول آمریکا در وزارت خارجه
۱۳۷۹: مدیر بررسی‌های جاری دفتر رهبری
۱۳۸۴: معاون اروپا و آمریکای وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران

در دوم خرداد ۷۶ به اداره آمریکای وزارت خارجه منتقل شد و معاونت این اداره را بر عهده گرفت.

در سال ۸۰ نیز به دفتر مقام معظم رهبری رفته و در سمت مدیریت بررسی‌های جاری دفتر رهبر انقلاب به ادامه خدمت پرداخت. وی در ۳۰ سالگی به ریاست اداره بازرسی وزارت امور خارجه برگزیده شده و تا سال ۱۳۷۵ رئیس این اداره باقی ‌ماند.

پس از آن تا سال ۱۳۷۶ همزمان با ریاست جمهوری سید محمد خاتمی به عنوان معاون اداره اول آمریکا در وزارت امور خارجه فعالیت کرد. در مهرماه ۱۳۸۶، غلامحسین الهام، سخنگوی دولت محمود احمدی‌نژاد، با اعلام خبر استعفای علی لاریجانی، سعید جلیلی را به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی معرفی کرد.

پس از آن رهبر فرزانه انقلاب در تاریخ هشتم تیرماه ۱۳۸۷ طی حکمی جلیلی را نماینده خود در شورای عالی امنیت ملی معرفی کرد.

از آن زمان تاکنون سعید جلیلی، رهبری جناح ایرانی را در مذاکرات هسته ای به عهده دارد.


jalili-03


دکترای علوم سیاسی را در دانشگاه امام صادق (ع) گرفته است. گویا از همان اول هم به سیاست خارجی علاقمند بود. پایان‌نامه‌اش را در همین زمینه ارائه داده است: “سیاست خارجی پیامبر”، آن را به صورت کتاب منتشر کرده و ترجمه آن به عربی در کشور لبنان انتشار یافته است، رساله‌ای که پروفسور حمید مولانا بر آن مقدمه نوشت. او اکنون در دانشگاه “دیپلماسی پیامبر” را تدریس می‌کند.



+ یادداشتی از سعید خورشیدی
چرا جلیلی از حیث اجرایی هم اصلح است؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۲ ، ۱۶:۴۳
مح مد

بنده با توجه به اینکه آقای دکتر سعید جلیلی اصلح بودنشان برای من به اثبات رسیده حمایت خود را از ایشان رسما اعلام می دارم


//bayanbox.ir/id/3780939122892263939?view



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۲ ، ۱۳:۵۵
مح مد

اینفوگرافی پیش رو معرفی کامل کاندیداهای احتمالی دوره یازدهم ریاست جمهوری می باشد


//bayanbox.ir/id/830928234285592206?view

دریافت در سایز اصلی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۹:۱۸
مح مد

بسم له

در این 34 سالی که از عمر پر برکت انقلاب اسلامی میگذرد ، همیشه شاهد فراز و فرود های زیاد در عرصه های مختلف فرهنگی و سیاسی و ریزش ها و رویش ها در شخصیت های بارز انقلابی بوده ایم .

همیشه در تاریخ اسلام کسانی بوده اند که عمری در خدمت اسلام بوده اند و برای رشد و اعتلای آن زحمت کشیده اند ولی در اثر کج بینی و یا کج فهمی و شاید عوامل دیگر از آن فاصله گرفته و حتی به پرتگاه تاریخ نیز سقوط کرده اند.

در اینجا می خواهم به بررسی رفتار و اعمال یک شخصیت بارز انقلابی و سیاسی بپردازم ، کسی که چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب از چهره های شاخص و تاثیر گذار بوده است ، و چه شده که این گونه در بعضی محافل راجع به آن شخصیت صحبت می شود.

ایشان کسی نیست جز آیت الله هاشمی بهرمانی (رفسنجانی)

سوال اساسی برخی این است که چرا شخص ایشان با این همه مواضع ضد و نقیض و بعضا دردناک و خودخواهانه اخیر هنوز ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را بر عهده دارد و هنوز جزو چند شخصیت تاثیر گذار در انقلاب می باشد!

در ابتدا می خواهم به چند نکته اشاره کنم تا به جواب این سوال برسیم

شخص آقای هاشمی قبل از انقلاب همانند دیگر افراد برای به ثمر رسیدن این انقلاب زحمات زیادی کشیده اند والبته ثمرات آن را در قالب وظیفه هایی خطیر در بعد از انقلاب می شود دید:

وظیفه هایی همچون عضویت در حزب جمهوری اسلامی ، سرپرستی وزارت کشور ، ریاست مجلس شورای اسلامی ، امام جمعه موقت تهران ، جانشینی فرماندهی کل قوا ، نیابت و پس از آن ریاست مجلس خبرگان رهبری ، ریاست شورای عالی امنیت ملی ، ریاست شورای عالی انقلاب فرهنگی  و ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام .

به نظر می آید از زمانی که وظیفه خطیر ریاست در عرصه های گوناگون را داشته اند ، دیگر کمتر به کمتر از آن فکر کرده اند!



البته مواقعی هم پیش می آمد که بدلیل توانایی بالای ایشان و یا نداشتن نخبه در این عرصه شاهد انجام چند وظیفه ! به طور همزمان توسط شخص ایشان بوده ایم تا جایی که از آقای الهام در مورد شغل های همزمان وزیاد ایشان سوال کردند اینگونه پاسخ دادند:

مجلس خبرگان، از ابتدا که تأسیس شد، همین وضعیت را داشت. یعنی اعضای مجلس خبرگان، در نهاد دیگری نیز عضویت داشتند و اکنون نیز همین وضعیت را دارند.

اما درخصوص شخص آقای هاشمی، در دوره ای وضعیت بدتر بود. یعنی آقای هاشمی رفسنجانی هم رییس‌جمهور و هم رییس مجمع تشخیص مصلحت بود.

الهام گفت: گاهی پیش می‌آمد که موضوعی را اصلاً‌به مجلس نمی بردند و مستقیم به مجمع می رفت و تصویب می کردند؛ بدون اینکه اختلافی بین مجلس و شورای نگهبان پیش بیاید.

وزیر دادگستری خاطر نشان کرد: مثلاً در مورد خسارت تأخیر تأدیه مربوط به بانکها، مجمع تشخیص مصلحت نظام آن را در سال 1372 تصویب کرد. در حالی که فقها، خسارت تاخیر تأدیه را حرام و ربا می دانستند، آن را به مجمع برد و تصویب کرد.

وی اضافه کرد: قانون توسعه صلاحیت سازمان قضایی نیروهای مسلح نیز در سال 73 مستقیماً به مجمع تشخیص مصلحت نظام رفت. قانون تشدید مبارزه با ارتشا، اختلاس و کلاهبرداری نیز اگرچه سابقه ای در مجلس شورای اسلامی داشت اما بعد از مدت‌ها آن را هم آقای هاشمی مستقیم به مجمع تشخیص مصلحت فرستاد و مجمع تصویب کرد.

به قول دوستی که می فرمود ایشان از استوانه های نظام هستند و به حق که راست می گفت ولی اکنون ما بچه های نسل سومی شاهد آن هستیم که از آن هاشمی دیروز چیزی نمانده و اکنون شاهد هاشمی جدید و متفاوت هستیم ؛ به راستی چه چیزی باعث شده که اینچنین تغییر نگرشی در ایشان بوجود بیاید آیا یکدفعه اینطور شده و یا به تدریج!

مواضع گوناگون و سکوت هایی که حتی داد بچه حزب اللهی را هم در آورده ، مواضعی همچون اینکه در برابر قانون و پسر ، پسر را برگزیند و در برابر قانون و مردم با دوست قدیمی سکوت کند و یا اینکه در جلسه ای که در 8 بهمن با اصحاب رسانه که اکثرا تریبون دولت وحدت ملی هستند و قتی کسی اینگونه نطق می کند ایشان سکوت می کند و یا شاید در دل تحسین !

یکی از سخنرانان که روحانی هم بود خطاب به هاشمی گفت: اگر یک مجتهد سیاسی در مملکت باشد؛ آن شما هستید.! شما عزیزتر از همیشه‌اید... آن آبرویی که به دست آورده‌اید اگر در جایی باید خرج شود؛ همینجاست... آنها هرچقدر می‌بایست شما را بزنند، زده‌اند. آن از نحوه برخورد با خانواده، آنهم از برخورد با خود شما... در تلویزیون هم که واژه انتخابات آزاد را که شما گفته‌اید در کنار ولیعهد قرار می‌دهند.

امروز روحانیت سیاسی کشور در یک جمع قلیل خلاصه می‌شود. آن 5، 6 نفر بیایند یک مجمع تشکیل بدهند. آقای خاتمی، آقای سیدحسن خمینی، آقای ناطق، آقای عبدالله نوری، جنابعالی و آقای روحانی. اینها باید اعلام کنند که در انتخابات شرکت می‌کنیم و از بین ما یکی می‌آید.

البته کارهایی هم در قبل از این انجام داده اند که برای ایشان افتخار و برای ما مایه سرشکستگی مثل اینکه در کنفراس تبلیغاتی انتخابات سال 84 به این که باعث پذیرفتن قطعنامه شده بودند افتخار می کردند !

و حالا هم که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری 92 بحث انتخابات آزاد را مطرح کرده اند که باعث شد داد امام جمعه ی تهران در بیاید و تعبیر گردن کلفت را به کار ببرد!

به نظر می آید تمام این رفتار هایی که اینگونه از آیت الله سر میزند به خاطر یک مشکل جزیی ایشان باشد .

مشکل جزیی که باعث خطاهای بزرگ و بعضا جبران ناپذیر شده است وآن چیزی نیست جز دیدی مادی گرایانه و دنیا گرایی که شاید در ایشان رسوخ کرده . البته همه ی تقصیر می تونه از خودشان نباشه به این دلیل که قبل از انقلاب هم از خانواده های توانمدند بوده و هم اکنون نیز هستند! و احتمالا نا کنون طعم فقر را نچشیده باشند نه خود و نه فرزندان آیت الله ؛ مگر حضرت امام (ره) نفرمودند : تنها کسانی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند!

کسی که درد محرومیت را حس نکرده چه تضمینی دارد که تا آخر خط از قطار انقلاب پیاده نشه ! و جلوی امامش نایستد .

همان چیزی که به خاطرش طللحه و زبیر جلوی امام ایستادند ، زبیری که زمانی میخواستند از حضرت علی (ع) بیعت بگیرند و به در خانه اش آمده بودند شمشیر نیمه در نیام و چشمش به گوشه چشم مولایش بود و به خاطر همان دید دنیاگرایانه و مادی که داشت با عث شد چند سال بعد جلوی امامش شمشیر بکشد ، مگر زبیر آن یار با وفا توانست تا آخر در رکاب امامش بماند که انتظار داشته باشیم امثال آقای بهرمانی بمانند!

و شاید به خاطر همین مواضع بود که حضرت امام خامنه ای تریبون نماز جمعه را از ایشان گرفتند و اعضای مجلس خبرگان او را از صندلی بالا به پایین آوردند .

لیکن به نظر می آید براساس دید حضرت امام خامنه ای که جذب حداکثری و دفع حداقلی و اقتضاعات ولایتی ایشان است که تا وقتی این آقا علیه نظام و رودر روی آن نایستاده سعی در حفظ او و جلوگیری از سقوطش می کنند ، همانطور که این همه فرصت برای فتنه گران سال 88 مهیا نمودند و با آنان مدارا کردند ولی آنها خود نخواسته از نجات یافتگان باشند .

و در پاسخ سوال اول می شود اینگونه گفت که ریاست بر مجمع تشخیص مصلحت نظام میتواند پیچ تنظیم فشار این آقا برای جلوگیری از طغیان و یا نخ باریکی در جهت ارتباط با انقلاب اسلامی دانست که نباید گذاشت از صف مجاهدان دیرین جدا شده و به ورطه ی سقوط کشیده شود.

در آخر باید دانست که ما ولی فقیه و رهبر داریم هیچ گاه نه خواسته و نه باید از ایشان جلو بزنیم و با تصمیمات افراطی ایجاد زحمت کنیم و تا زمانی که مقام معظم رهبری ایشان را خطر نداسته و سعی در حفظشان دارد ما هم مطیع و فرمانبردار رهبریم و با نقد های سازنده سعی در حفظ ایشان می کنیم

 

والعاقبة للمتقین ...
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۷:۵۴
مح مد

//bayanbox.ir/id/6582066034997376785?view

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۷:۲۳
مح مد